پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تا نفس هست به یاد تو برآید نفسمور به غیر از تو بود، هیچکسم هیچکسم...
هیچ وقتهیچکس را به اندازه تودوست نداشتم و نخواهم داشت دلبر جان......
افتاده راهِ طالعِ تارم به هیچ_کسدیدی وفا نکرد بهارم بههیچ_کس !؟....
جهان راهم بگردمهیچکس برایم تو نمیشود...
وقتی تو زندگیت به مشکل بر میخوری،اولین نکته که باید بدونی اینه ...مشکل تو برای هیچکس مهم نیست...
هیچکس از آخرین خداحافظی با خبر نیست... با هم مهربان باشیم...
بغیر از وجدانتتو زندگی مجبور نیستی به هیچکسیراجع به چیزی جواب پس بدی...اینو هیچوقت یادت نره!به غیر از وجدانت......
تویى به جاى همه هیچکس به جاى تو نیست......
سعی کن روی پای خودت بایستی و به توانایی های خوت متکی باشی...اگرروزی زمین خوردی بدانکه در این دنیا هیچکس خم نمیشود دست تو را بگیردو بلندت کند......
جسمم را ...گوری نگه میدارد و نامم را سنگییادم را نمی دانم!!شاید هیچکس...
هیچکس گناه را گردن نگرفت یک سیب کم شده بود و طبیعتادیواری کوتاه تر ازیک زن پیدا نمیشد...
حرفهایتان را به اندازهی دهانتان بردارید ،هیچکس از آدمهای دهان گشاد خوشش نمیآید !...
مرد مندستهامو که میگیریهیچکس مرا دست کم نمی گیرد...