از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما خاک زر شود
آن کیمیا که میطلبی، یارِ یکدل است دردا که هیچگه نتوان یافت، آرزوست
... ... از وقتی که سینه ام را سوزاندی دلم به تو روشن است... ... ...
تو زمونه ای که نیرنگ و ریا شرط حیاته داشتن یه رفیق یکرنگ که پشتت باشه کیمیاست