جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
صبح است و چراغ برف، روشن شده استعطر گل یخ، محو شکفتن شده استدر زیر لحاف باد، خوابیده درختسرتاسر باغ، غرق "بهمن" شده استشهراد میدری...
هوا برفی زمین بسیار سردستمعابر خالی از هر هرزه گردستندارد وحشتی از سوز و سرماگل یخ، بار دیگر غنچه کرد ست...
غم میون دوتا چشمون قشنگتلونه کردهشب تو موهای سیاهتخونه کردهدوتا چشمون سیاهتمثل شب های منهسیاهی های دو چشمتمثل غم های منهوقتی بغض از مژه هام پایین میاد،بارون میشهسیل غم آبادیمو ویرونه کردهوقتی با من میمونی تنهاییموباد می برهدوتا چشمام بارونِشبونه کردهبهار از دستای من پر زد و رفتگل یخ توی دلمجوونه کردهتو اتاقم دارم از تنهایی آتیش می گیرمای شکوفه توی اینزمونه کردهچی بخونم جوونیم رفت و صدام رفته دیگهگل یخ ت...