با شاخه های شکوفه خیز سرشاخ می شود گوزنی که سرش هوای بهار دارد «آرمان پرناک»
کاش ما دو گوزن بودیم وقت شادی شاخ های مان را به هم می کشیدیم وقت حرف زدن به هم خیره می شدیم و بچه هامان در فصل های گرم سال به دنیا می آمدند کاش ما دو گوزن بودیم که وقتی از هم دلگیر می شدیم خواب مان می...
سفید چون اولین برف زمستانم و سرد چون ایست زمین در دل بھمن تو اوجی من فرود... دستانم خالی خالی چون دستان فرشته ی نیکی در یلدای طولانی و تو ھمه چیز را داری مثل عزرائیل زمستان چه بدبختم من چه خوشبختی تو تو بابانوئل ، من گوزن سورتمه ی...