پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تو مثل سوگلی های قشنگ زمستان می مانیسرد ، بارانی آفتابیبه اندازه ی شیرینی یک خواب زمستانی در میان بازوانتتو به تنهایی اندازه ی زیبایی های زمستان زیباییآنقدر زیبایی که آدم دلش می خواهدبا باران در آغوشت بگیردبا کوچه در آغوشت بگیردبا برف در آغوشت بگیردو در میان بازوانت زمستان را عاشقانه تماشا کند....
دو تا دیگه ویروس اینطوری بیاد سیستم زیستی مون شیفت میشه به مدل خرسا. مثلاً از دی تا اول خرداد میریم قرنطینه ی خواب زمستانی...
فهمیدن آغوشتشکوفه ای را بیدار میکند از خواب زمستانیو این غنچه ی زیبا،با تو به بهار می اندیشد ر م ع م ا م ت▶️...
سفید چون اولین برف زمستانمو سرد چون ایست زمین در دل بھمن تو اوجی من فرود...دستانم خالیخالی چون دستان فرشته ی نیکی در یلدای طولانیو تو ھمه چیز را داریمثل عزرائیل زمستانچه بدبختم منچه خوشبختی توتو بابانوئل ، من گوزن سورتمه ی بابانوئلتو معروف میشوی ، من بارکشبی خیال من بانومن خرسم رفته ام به خواب زمستانی!...
پاییزچشم به چشمبرهنه میکندخودش راهمچون زلیخاتا تعبیر شوداین همه خواب زمستانیدر چشمهای یوسف...