زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
ساغر عرفانی
دور ز احوال گنه دار تویی
در بند هوس بسته زنجیر منم
غالب این جنگ به عجب وار تویی
مغلوبه ی جنگ گاه و بیگاه منم...
متن شعر
پروانه منم شمع طرب ناک تویی
در دام منم صاحب آن دام تویی
خمار منم خمر شکر بار تویی
مغلوبه منم غالب آن قاب تویی...
متن شعر
دریای بی پایاب تو ،دختر نازک حال من
گنبد مینائی تویی ، کبوتر آزاد من
رود عظیم و پهن تو، ماهی سرخ ناز من
طاق کبود و تیره تو ،اختر تابناک من...
متن شعر
قصه ی آشکار ما ،قصه ی دردانه و مور
قصه ی سیب سرخ رو است،دست چلاغ بی نوان
قصه ی ماه است و پلنگ،روز به شب گسار ها است
قصه ی وصل بین ما ،قصه ی آه است و فغان
من به طلب به پای تو، بسته بند موی تو
تو به جفا بسته کمر تا بزنی تیغ تبر...
متن شعر
خوب که فکر میکنم من به وصال یار خود
من به میانه عذاب عذر گناه میکنم
خوب که خیره میشوم من به دو اختر نگار
خون جگر به جام می کار دگر نمیکنم...
متن شعر
رهایم کن که در این درد باشم من
که من این درد عشق را زتو بی جا طلب دارم...
متن غمگین
شور عذاب من تویی
سلسله ی دلم تویی
باز که قصه میکنی
شور و شرر نمیکنی...
متن شعر
من به وصال یار خود خوب که فکر میکنم
اندر میانه ی عذاب عذر به درد میکنم
خوب که خیره میشوم من به دو اختر نگار
خون جگر به جام می باز به لب چه میکنم...
متن شعر
نقش بر آب میزنم،خویش به خواب میزنم
وین عارفان راه را وهم سراب میدهم
آتش و آب میزنی،نقش خیال میزنی
عاشق غم دیده را تیغ جفا میزنی...
متن شعر
بُتا با من چرا تو بی وفایی
من از تو میرهم همچون هوایی
هوس دارم به بالینم بیایی
رهایم کن ز هجران و جدایی...
متن شعر
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
در رود و تشنه یک آب رحمتم
در جام ازل ریخت ملک آب معرفت
من در عروجم و بی بال و راحتم...
متن شعر
توی موج موی تو گم گشته ایوان دلم
من همان ساحل شدم دریا تویی پایاب من
پس نمک بردل بزن دوری کن و آتش بزن
من که در آن توام آن توام ای یار من...
متن شعر
هر که درین بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش میدهند
پس بخوران بر من مسکین رند
طعم لب و جام حیات و سعد
اهل خرابات و شب و اشک و دل
درشب و ظلمات ،رکوع و سجود...
متن شعر
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
سوی من می آیی و این دل هوایی میشود
یاد آن عهد شب و روز جدایی میشود...
متن شعر
از عشق تو در بندم
یا این که به تو بندم
هرروز در این رویا
در دام تو مییندم
برسوی وجود تو
هان عزیز دلبندم...
متن ساغر عرفانی
کوه تویی تپه منم
عاشق و دلبسته منم
درد تویی فغان تویی
دشمن وابسته منم...
متن ساغر عرفانی
رخنه بکن به جان من
در تب تو زمان من
دور نمی کنی مرا
جان منو زمان من...
متن ساغر عرفانی
از دل خود من گله مندم
تا تو بیایی در بندم...
متن ساغر عرفانی
آشفته دلی دارم و دربند تو زنجیرم
زین حال که من دارم دیری است که میمیرم
در درد تو بیمارم ،درد از تو طلب دارم
شیرین بسی دردی کز یار طلب دارم...
متن ساغر عرفانی
آشفته سرم را هوس موی تو دادم
این غلط بود که کردم دگر این را دانم...
متن ساغر عرفانی
کاش در مهر خودت خوب فشارم بدهی
یا که در نفرت مطلق تو عذابم بدهی
خسته ام زین بی محلی های پی در پی بسی
یا بکش یا جان بده کاری بکن بهر منی...
متن ساغر عرفانی
صبح با یادتو برخیزم و رقصی بکنم
وبیاد رخ تو جام شرابی بزنم
ساغرم ساغر دیگر به کفم می آرم
تا بیاد رخ تو دم به دمی می بزنم...
متن ساغر عرفانی
نگاه تو سبز ترین دشت زمین است
باران چشمت لاجرم سیلی عظیم است
طوفان خشمت برمن آشفته بر گیر
این که دیری صحنه ی جنگی عظیم است
بر سرت جنگ آمده بین دل وعقل
وعجب جنگی عظیم است و حزین است
حزنم آمد این که تو هرگز نخواهی
بر سر خواستنت جنگ عظیم است...
متن نگاه تو
در مدار عشق تو گردیدن آوخ سخت شد
حرف های عاقلان یکباره آمد نقض شد
من زمینم تو بیا mysunبشو earthت شوم
در مدار عشق تو باری شهاب سنگت شوم
گردم و گردم جهان را لا جرم بینم تورا
در پس کلی ستاره با تو نزدیکی کنم
در حرارت افکنم ذرات جانم آتشی
گیر...
متن عشق تو
کاش میشد که اهل نظر با ما هم
نظر بازی کنند و جان بگیرند
دمی هم در میان شعله ی عشق
بسوزاندم علی تا جان بگیرم
کرامات خدا میکرد هویدا
که بلکن یک منم ره را ببیند
میان شعله های عشق مولا
منم شاید که جنت را گزینم...
متن شعله ی عشق
خوشا آن عاشقان با وفا را
خوشا دلداده ی راه خدارا
خوشا عشاق راه اولیا را
خوشا آشفته ی کرگبلا را
خوشا جان داده ی راه خدارا
خوشا عاشق شده دشت بلا را
خوشا در خون تپیدن های عشاق
میان تیغ های بی وفا را
خوشا مردان راه با وفا را
خوشا سرور خوشا...
متن شفاعت
تورا می خواهمت بی حد بی مرز
مرا هر دم بران از خود ولیکن
مرانم از درت کاین عاشقان راه
درون شب به ذکر و آه دارن...
متن شعر
صبح است نسیم سحری
باز کن این قائله را
باز به بوی بت من
آغاز کن مهلکه را
باز شروع صبح کن
هم راز کن زمزمه را
درعشق من خسن ختام
این بود این مسئله را
در پیچ موی دلبرم
هم دشوار کن مسئله را...
متن شعر
در دوری تو ای بت رنگین کمانم
هرچند بسوزم به تو در حال گمانم
حالی شده ام سیر زخود روی به ما کن
تا با طربی دل به سرابی بسپارم
مجنون تو بودن عجبی اوج عقول است
مجنون تر از آنم که به تو دل نسپارم
آری تو بگو شک بدهند بر من بیمار
بیماری تو درد و بلا ...
متن شعر
به دل گفتم جدائی کن عجب هیهات کم فهم است
به سر گفتم تو راهی کن عجب هیهات حیران است
به دست گفتم تو کاری کن عجب هیهات کوتاه است
به پا گفتم تو راهی رو عجب هیهات لنگان است
بدو گفتم تو سمتم آی عجب هیهات مغرور است
به تن گفتم تو سویش شو عجب هیهات نالان...
متن شعر
ادامه