با چهره ی دوستانم آمده اند
در رابطه ام چادر می زنند
و کمی بعد
رفته اند
در اداره
فاصله ی تنهایی ام،با همکار بغلی
پنجاه سانتی متر است
در صف نان
فاصله ی تنهایی ام،با همشهری جلویی
پانزده سانتی متر
و در خانه
به وقت بوسیدن
فاصله ی تنهایی ام تا تو
تنها پنج سانتی متر است
پدرم تا پنجم ابتدایی درس خوانده
من تا ترم آخر کارشناسی محیط زیست
فاصله ی تنهایی ام با او
یازده سال است
از دوستانم
یکی راستی ست
یکی چپی
و من سمت بی راهه
ما به فاصله ی نامشخصی از یکدیگر
گریخته ایم
نشسته ام
و شماره ی دوستانم را
از تلفن همراهم پاک می کنم
پاک می کنم
تا تنهایی خودم را
از تنهایی دیگران
جدا کرده باشم.
ZibaMatn.IR