زندگی جعبه ای بود که کاغذهای...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 3 رای

زندگی
جعبه‌ای بود
که کاغذهای کادویش
به باد سپرده شده بود
هدیه؟
یک سنگ
در میان آینه‌های شکسته
یا شاید
خنده‌ای از یاد رفته
بر لب‌های کودکی که هیچ‌گاه زاده نشد
کسی گفت:
«باز کن!»
و جعبه پر شد از تاریکی
از سکوتی که حرف‌هایش را
گم کرده بود
و تولد
ریسمانی بود
که از هر دو طرفش
آتش گرفته بود
و
هدیه
دودی که به شکل ستاره
در آسمان محو شد
کسی دست زد
کسی گریه کرد
و دنیا
مثل چرخی که هیچ‌گاه نمی‌چرخید
در جای خودش ایستاد

فیروزه سمیعی
ZibaMatn.IR
ارسال متن