بلاخره رسیدیم آخر خط
جایی ک فکر نمی کردم اینطور برسیم...
فکر نمی کردم وجودمو بهت بدم بعدش دیگه نتونم پسش بگیرم
فکر نمی کردم وقتی روحمو دادم بهت دیگه نتونم زنده ش کنم
فکر نمی کردم امانت دار خوبی برای قلبم که خونه ی تو بود نباشی.
اونقدری بهت اعتماد داشتم اونقدری باورت داشتم که میگفتم تو دنیا تنها آدمی که واقعیه تویی
نمی دونم چیشد که همه چیزم شدی و نمی دونم چی شد که هم خودتو ازم گرفتی هم خودمو ازم .
الان دیگه نه تورو دارم نه خودمو...
آرومم اونقدر آروم که محو شدم
بی وزنم اما سنگینی خیلی حرفا رو وجودمه...
فرشته مقتدر
ZibaMatn.IR