زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

از یه جایی به بعد به خودم قول دادم دیگه قوی باشم دیگه کم نیارم اشک نریزم سمتش نرم .
همه اینکارارو کردم اما یه وقتی یه جایی با شنیدن آهنگی که برام فرستاده بود بغض همه وجودمو گرفت .
چقدر سلول به سلول تنم دلتنگ ش بودن ، چقدر بی تابش بودن و من مدام دلتنگی رو سرکوب کرده بودم .
دلم خواست برم سراغش گریه کنم گله کنم بگم دلم برات تنگ شده...
اما یاد حرفاش که افتادم دیدم تنها چیزی که ازم مونده غرورمه
یادمه اونقدر براش تکراری شده بودم که تنها کاری که تونستم بکنم این بود غرورمو بردارمو برم ...
هدفون زدم تا صبح آهنگو گوش دادمو اشک ریختم.
صبح که بیدار شدم آهنگ رو حذف کردم و به زندگی ادامه دادم...


فرشته مقتدر
ZibaMatn.IR

فرشته مقتدر ارسال شده توسط
فرشته مقتدر


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن