زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

آرامشم بودی تو را گم کرده بودم
آرام   گشتم تا تورا پیدا نمودم

باران  شدی بر روی گلبرگم چکیدی
شبنم زده من عاشق بوی تو بودم

تو قبله ومحراب دل بعد از خدایی
تو ناخدایی کن به دریای وجودم

در هر نفس نام تو شد ذکر،لبانم
پیچیده ای همچون دعا در تار و پودم

بغضی نشسته درگلویم از سر درد
حالا که بر رویت در دل را گشودم!!!

گفتی حسادت میکنی آری،درست است
من با تمام شهر، روی  تو  حسودم
.
باور نداری حرف من را ... این هم امضا
دیوانه عشقت شده کل وجودم


تیشه به دست قصه هایی تلخ وشیرین
فرهاد کوه بیستون. مرد صعودم

اعظم کلیابی. بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن