زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ماه رویش به شب تار دلم نور آورد
دل دیوانه ی من را به سرش شور آورد

صبح و شب در پی او گشته ام حیران و مست
که مگر بار دگر عشق به دل جور آورد

ای نسیم سحری، بوی گلش را برسان
تا که آرام شود این دل رنجور آورد

دیده ام خیره به راه است و دلم در تب و تاب
که مگر یار ز ره دور به ام سور آورد

هر چه کردم که ز یادش بروم، ممکن نیست
که دلم بسته به آن روی چو ماهور آورد

در خیالم همه شب با رخ او راز کنم
صبح آید به همان حال و همان شور آورد

ابر می بارد و من چشم به راهش ماندم
که بیاید ز ره عشق و به دل نور آورد

دل من بسته به زنجیر وفای او شده
چون کنم با غم این عشق که ناجور آورد؟

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR

مهدی غلامعلیشاهی ارسال شده توسط
مهدی غلامعلیشاهی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن