مگر قرار نبوده، قرار من باشی؟
که تک ستاره ی شب های تار من باشی
که حرف تلخ جدایی نیاوری به زبان
که سایه ام بشوی و کنار من باشی
مگر قرار نبوده به غیر، دل ندهی
در این حیات پر از درد، یار من باشی
چه می شود که بتابی و ماه من بشوی
تمام روز و شبت در مدار من باشی
به تار موی تو دل را گره زدم، اما
نشد بمانی و دار و ندار من باشی
دلم شده ست شبیه کلاف سردرگم
خودت بگو چه کنم تا دچار من باشی؟
نبود در سر من جز هوای دیدن تو
چه می شود که تو هم بی قرار من باشی؟
هزار پنجره در مقدم تو کاشته ام
خدا کند که بیایی بهار من باشی
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
سه شنبه ۲۴ مهر۱۴۰۳
ZibaMatn.IR