در غم عشق تو دل با حسرت و آذر...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن مهدی غلامعلی شاهی
- در غم عشق تو دل با حسرت و آذر...
در غم عشق تو دل با حسرت و آذر جدا
چون کبوتر از قفس، جانم ز تو آخر جدا
چشم تو چون آسمان، پر از ستاره های شب
عاشقانه دل ز تو، از هر نظر آخر جدا
با نگاهت می زند بر قلب من تیر وفا
هرچه بادا، دل ز تو با این شرر آخر جدا
در هوای عشق تو، جانم به پرواز آمدست
بی تو این دل ز همه شادی و ساغر جدا
در عبور از کوچه های بی کسی و انتظار
یاد تو چون سایه ای، از هر سفر آخر جدا
با تو هر لحظه بهاری در دل من می روید
بی تو این دل ز همه باغ و ثمر آخر جدا
عشق تو در سینه ام چون شعله ای سوزان بود
با خیالت هر شبی، دل ز خطر آخر جدا
در عبور از این جهان، یاد تو ماند در دلم
عشق تو در هر زمان، از هر اثر آخر جدا
چون که دریا موج زند، یاد تو می آید به دل
با عبورش از دلم، درد و ضرر آخر جدا
با تو در هر لحظه ای، راز دل را می گشایم
هر سخن از تو، به هر درد و خطر آخر جدا
مهدی غلامعلی شاهی