وقتی تو رفتی در دلم غوغا به پا شد
با رفتنت کاشانه ام ماتم سرا شد
اصلا نمیشد باورم پیشم نباشی
آخر چرا امید من باد هوا شد؟
ویران شدم. چون ارگ بم آوار گشتم..
آری درونم بی تو غوغایی بپا شد
پایم بدام زلف پر تاب تو افتاد
گیسو کمند. آن سلسله دام بلا شد.
از من تو میپرسی چه کردم بعد دوری
رفتی دلم با رنج و حسرت اشنا شد
درحسرت دیدار تو آواره گشتم
آواره بودن قسمت بیچاره ها شد
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR