بخاطر تو می نویسم،
زیرا جز کلام تو، قلم من،
چیز دیگری نمی تواند، بنویسد.
در فراق تو هیچ چیز زیبایی در این جهان نمی بینم،
با نگاهی غمگین، جلوی در خانه ، چمباته زده ام!
هیچ نمی توانم که سر پا بیاستم و قدم از قدم بردارم،
هرچقدر هم دور باشی،
باز به سویم باز خواهی گشت
چرا که تو چراغ روشنی بخش و
خورشید روزگار سیاهم هستی
تو، حاصل رنج های بی پایان زندگی منی
تو تنها کسی هستی که به زندگی بی سر و سامانم، .آرامش می بخشی
تویی که همچون گلی سرخ
در میان دشت چشمانم به چشم می آیی
دریایی بی پایانی
و خداوندگار معبد لحظه های تنهایی منی.
شاعر: خاله بکر
مترجم: زانا کوردستانی
ZibaMatn.IR