گر چه پنهان از نظر کرده است دنیایی ترا
همچنان جوید ز هر گوشه تماشایی ترا
در دل ابرهای دور، ماه من، پنهان ز چشم
می کشد هر شب دلم، سوی شیدایی ترا
چشم تو چون آیه ای، در کتاب آسمان
می نویسد در دلم، عشق و زیبایی ترا
در سکوت لحظه ها، نغمه ای بی انتها
می سراید در دلم، راز و شیدایی ترا
زلف تو چون سایه ای، بر سر هر کوچه زار
می فشاند عطر خود، بر دل آرایی ترا
هر نگاهت قصه ای، از شب و روز و خیال
می گشاید در دلم، بزم و آرایی ترا
عشق تو در سینه ام، همچو شراری نهان
می تپد بی وقفه دل، با شکیبایی ترا
در هوای بیکران، با خیالت همسفر
می پذیرد دل ز من، عهد و پیمایی ترا
بر فراز آسمان، با پرستوهای دور
می نوازد دل ز من، نغمه سرایی ترا
این غزل را با امید، در دل شب ها سرود
تا که شاید روزی آید، آشنایی ترا
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR