در سایه سار سرو تو دارم سعادتی
سرمایه ی شفاعت صبح قیامتی
شان نزول قدری و با تو مقدر است
از سوی حق اگر شده بر ما عنایتی
انسیه ای که عرش خدا زیر پای توست
حوریه ای که گوهر عرش کرامتی
ریحانه ی رسولی و نامیده ات بتول
دریایی از نجابت و در اجابتی
سرمست عطر تو شد ه باغ محمدی
گل با گلاب ناب تو دارد قرابتی
بوی بهشت می وزد آنجا که ذکر توست
حتی بهشت دارد از عطرت حلاوتی
چون کوه استواری و چون قله سرفراز
زینب گرفته از تو چه درس صلابتی
همچون خلیل در دل آتش قدم زدی
اما نکردی. از تب شعله شکایتی
تا که علی زمین نخورد ، خورده ای زمین
حامی حیدری و خودت بی حمایتی
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR