در باغ خیال، گلِ عشقی پیدا شد
در آینه ی دل، نقشی از رویا شد
در کوچه ی یادها، رهگذری بی نام
هر لحظه ز تو، قصه ای گویا شد
در چشمه ی چشم تو، ماهی ام گم شد
هر موج ز زلف تو، دریا شد
در سایه سار عشق، آشیان ساختم
هر خشت ز لبخندت، مأوا شد
در بزم نگاهت، ساقیِ دل مست است
هر جرعه ز لبانت، شور و غوغا شد
در خواب و بیداری، نامت به لب دارم
هر لحظه ز تو بودن، مهر و معنا شد
در آتش نگاهت، شمعی ام سوختن
هر لحظه ز تو دیدن، جانم شیدا شد
در باغ آرزو، گل تو را پروردم
هر برگ ز آن به دل، نامه ای زیبا شد
در کوچه ی دل، رهگذری بی نشان
هر خاطره ز تو، قصه ای گویا شد
در آسمان دل، ستاره ای تنها
در آینه ی دل، نقشی از رویا شد
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR