عشق آمد و افروخت چراغ دل مشتاق...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

عشق آمد و افروخت چراغ دل مشتاق را
در سینه نهان کرد غم هجر و فراق را

از شوق وصالش به سر کوی روان شد
پروانه صفت، جان که بسوزد به مراق را

در باغ محبت گل رخسار تو دیدم
بلبل شدم و خواندم آواز فراق را

چون ابر بهاری که ببارد به چمن زار
اشکم بنشاند غم و درد و نفاق را

در بزم غمت ساغر می بر کف و مستم
تا فاش کنم راز نهان اشتیاق را

آیینه دل پاک نمودم ز کدورت
تا بنگرم آن روی چو ماه تو براق را

در کوی خرابات نشستم به امیدی
شاید که ببینم رخ آن شوخ و شاق را

از باده عشقت چو شدم مست و خراب
دیگر نشناسم ره و رسم و سیاق را

در محفل عشاق تو گشتم چو غزل خوان
تا وصف کنم آن قد و بالای رواق را

ای ماه من از پرده برون آی و ببین
این عاشق سرگشته و این قلب محاق را

مهدی غلامعلی شاهی

ZibaMatn.IR
مهدی غلامعلیشاهی
ارسال شده توسط
متن مهدی غلامعلی شاهی
اشتراک‌گذاری