نیایش
خدایا کاری کن ازمن گرفته نشوی
من که دیوانه سرگردان برموجهای زندگیم
ازبسته بودن آغوش بی معرفتهای این زمان به ستوه آمده ام
دستهایمان را میگیرند،و صداقتمان را می ربایند
ودر آخرکار، دزدان لحظه های شاد زندگی میشوند ودر بیتوته طوفانها رهایت میسازند
و آنجا که ناخالصی هایشان آشکار میگردد،من یادتو می افتم
مرا ببخش که همیشه خطاکارم و فراموشکارتو
این دیوانه تنها را تو در آغوش گیر
نسرین شریفی
ZibaMatn.IR