در آینه ی دل نقش نگار خویش را...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن مهدی غلامعلی شاهی
- در آینه ی دل نقش نگار خویش را...
در آینه ی دل، نقش نگار خویش را
بنگر به چشم عشق، رخ یار خویش را
چون شمع سوختم، به شب تار زندگی
تا روشنی دهم، ره هموار خویش را
از باغ هستی ام، گل لبخند چیده ام
تا عطرآگین کنم، گلزار خویش را
در کوی عاشقی، قدم آهسته می نهم
تا نشکنم به پای، دل زار خویش را
چون موج بی قرار، به ساحل رسیده ام
تا بشکنم در آن، غم بسیار خویش را
از جام آسمان، شراب ستاره نوش
مست ابد نما، دل هشیار خویش را
در کوره ی زمانه، چو زر خالص شدم
پالوده ساختم، زر عیار خویش را
بر تار عمر خویش، نوای عشق زده ام
تا بشنود جهان، موسیقار خویش را
چون نی شدم تهی، ز خودی و منیت ام
تا پر کنم ز عشق، نی انبار خویش را
در بزم روزگار، چو جام شراب ناب
لبریز کرده ام، دل سرشار خویش را
مهدی غلامعلی شاهی