گر گل رخسار تو گلزار گلگون می شود
دل ز دلدادن به دلدار دگرگون می شود
سرو سرکش سر به سودای سرت سر می کند
ماه مهرویان ز مهر مهر مفتون می شود
لعل لب هایت لطافت می دهد لیل و نهار
خنده ی خوبت خزان را خرم و خون می شود
چشم چالاکت چو چشمه چشم ها را می فریب
زلف زنجیرت ز زیبایی چه موزون می شود
شور شیرین شکرخندت شراب شوق ریخت
جان جانان جان به جانان می دهد، چون می شود
ناز نرگس نازنینت نغمه ی نی می کند
غنچه ی گلگون ز گفتارت چه گلگون می شود
مهر مه رویان مرا مجنون و مدهوش می کند
عقل عاقل عاشقانه عازم و عون می شود
باغ بی برگی به بوی بوسه ات بیدار گشت
دشت دلتنگی ز دیدارت چه هامون می شود
تار تاریک شب هجران تو تا کی کشم؟
روز روشن کی ز رخسارت نمایون می شود؟
یار یکرنگم، یگانه یاور یکتای من
قلب قاصد قاصدانه سوی تو چون می شود
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR