در دل شب های تار اندیشه ام پر...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن مهدی غلامعلی شاهی
- در دل شب های تار اندیشه ام پر...
در دل شب های تار، اندیشه ام پروانه شد
در سکوت لحظه ها، آواز عشق افسانه شد
چون نسیم صبحگاهی بر گلستان می وزید
عطر یاد روی او، در خاطرم جانانه شد
چشمه سار اشک من در جویبار دل روان
هر نگاهش بر دلم، چون گوهر یکدانه شد
ماهتاب آسمان، در چشم او حیران بماند
برق چشمانش مرا، خورشید در میخانه شد
دل به دریا زدم و موجی ز شوقش سر کشید
ساحل آرامشم، دریا به یک پیمانه شد
در هوای وصل او، دل را به طوفان می سپرد
بادبان عشق ما، در دست باد دیوانه شد
چون صدف در کام دریا، گوهری پنهان شدم
هر نگاهش بر دلم، چون لعل ناب یگانه شد
در خیال خام خود، از عشق او قصرم بنا
هر ستونش در دلم، از اشک و آه ویرانه شد
چون شراب کهنه ای، در ساغر دل ریختم
مست از آن باده شد، هر لحظه ام افسانه شد
عاقبت در کوی عشق، گم شد ره و رسم دلم
هر چه دیدم در جهان، جز یاد او بیگانه شد
مهدی غلامعلی شاهی