گل سرخ سحر سر از گریبان برکشی...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن مهدی غلامعلی شاهی
- گل سرخ سحر سر از گریبان برکشی...
                        گل سرخ سحر، سر از گریبان برکشید  
خورشید ز شرم، دامن افشان برکشید  
چون شانه به زلف شب فرو برد نسیم  
صد آه ز سینه ی شبستان برکشید  
پروانه به شمع گفت: ای جان جهان  
شمع از دل خویش، شعله ی جان برکشید  
در مزرع ماه، ابر بذر ستاره کاشت  
مهتاب ز خرمن فلک، خرمان برکشید  
بر تخته ی موج، ناخدای خیال من  
نقشی ز تو، ای نگار طوفان برکشید  
چون تیر نگاه تو به قلبم نشست  
از سینه ام آه تیر مژگان برکشید  
در کارگه عشق، نساج خیال  
تار از غزلم، پود ز هجران برکشید  
بر صفحه ی دل، قلم سرانگشت تو  
صد نقش غریب، رنگ و عنوان برکشید  
لب تشنه ی وصلم، ولی دریای غم  
موجی ز میان من و لیوان برکشید  
ای باغ غزل، به پای سرو قدت  
از ریشه ی جان، شاخه ی ایمان برکشید  
مهدی غلامعلی شاهی
                    
