گل سرخ سحر، سر از گریبان برکشید
خورشید ز شرم، دامن افشان برکشید
چون شانه به زلف شب فرو برد نسیم
صد آه ز سینه ی شبستان برکشید
پروانه به شمع گفت: ای جان جهان
شمع از دل خویش، شعله ی جان برکشید
در مزرع ماه، ابر بذر ستاره کاشت
مهتاب ز خرمن فلک، خرمان برکشید
بر تخته ی موج، ناخدای خیال من
نقشی ز تو، ای نگار طوفان برکشید
چون تیر نگاه تو به قلبم نشست
از سینه ام آه تیر مژگان برکشید
در کارگه عشق، نساج خیال
تار از غزلم، پود ز هجران برکشید
بر صفحه ی دل، قلم سرانگشت تو
صد نقش غریب، رنگ و عنوان برکشید
لب تشنه ی وصلم، ولی دریای غم
موجی ز میان من و لیوان برکشید
ای باغ غزل، به پای سرو قدت
از ریشه ی جان، شاخه ی ایمان برکشید
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR