چشم سیاهت به دل من شور انداخته...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن مهدی غلامعلی شاهی
- چشم سیاهت به دل من شور انداخته...
چشم سیاهت به دل من شور انداخته
هر نگهت صد شرر از دور انداخته
گیسوی مشکین تو در باد رها گشته
بر گل رخسار تو سایه ز نور انداخته
لعل لبت باده ی ناب است که ساقی
در جام چشمان تو از شوق و سرور انداخته
آهوی چشمت به کمند مژه صیاد
صد عاشق زار در این دام و تور انداخته
ابروی چون ماه تو تیری است که بر دل
زخمی عمیق و پر از درد و غرور انداخته
رقص قدت در شب مهتاب چه زیبا
بر آب رودخانه موجی ز حضور انداخته
لبخند شیرین تو شهدی است که زنبور
در کندوی قلب من از شهد و شعور انداخته
آیینه ی رویت چو خورشید درخشان
بر ذره ی ناچیز من تاب و ظهور انداخته
گلبرگ رخت باغ بهشتی است که یزدان
در چشم من از لطف خود این ظهور انداخته
عطر نفست بوی بهار است که گویی
در سینه ی پاییز من شور و شعور انداخته
مهدی غلامعلی شاهی