کاش پرندگان، دوباره در گوش باد زمزمه کنند
و رؤیاها از دل گندمزارها جوانه بزنند.
کاش باد، با بوسه ای مهتابی،
جهان را به رقصی بی پایان دعوت کند.
کاش دخترکان، مهربانی را
مثل عطری جاودانه در آغوش مادرانشان بریزند،
و پسرکان، زندگی را
در میان شیارهای روزگار قد بکشند.
کاش خنده های سبز کوهستان
در دستان یک چرخ دستی قدیمی
به خیابان های شلوغِ جهان برسد،
تا مردم، طعم آرامش را میان هیاهو بچشند.
کاش یاکریم ها زودتر حالشان خوب شود،
و پروانه ها، گل ها را هیچ گاه تنها نگذارند.
باشد که گونه های خسته دنیا
از بوسه ی نور و نوازش گل بیاندازند،
و زمین، دوباره در آغوش امید به شکوفه بنشیند.
باران کریمی آرپناهی
ZibaMatn.IR