در دل شب ناله ی دلدار...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
در دل شب، نالهی دلدار میسوزد مرا
چون شرر در خرمن گلزار میسوزد مرا
چون صبا بر گل گذر کرد و نگاهی کرد و رفت
یاد آن دیدار در دیدار میسوزد مرا
ماهتاب از پردهی ابر سیه بیرون زند
چشم آن مهپیکر بیدار میسوزد مرا
در غم هجران تو ای سرو بلندم، همچو شمع
اشک چون شبنم به هر رفتار میسوزد مرا
عشق تو آتش به جانم افکند، ای جانان من
آتشم در سایهی انبار میسوزد مرا
در هوای وصل تو جانا، چه بیتابم مدام
آرزوی بوسهی دیدار میسوزد مرا
چون بهار از باغ جانم رفت و گلها پژمردند
یاد آن گلبرگ در انبار میسوزد مرا
دل چو مرغی در قفس مانده به دام عشق تو
هر نفس در حسرت دیدار میسوزد مرا
در رهت چون شمع سوزانم، ز عشقت بیقرار
شعلهی این عشق در افکار میسوزد مرا
چون نسیم صبحگاهی بر دلم بگذشت یاد
یاد آن لبخند در گفتار میسوزد مرا
تفسیر با هوش مصنوعی
این غزل، سوز و گداز شاعر از فراق معشوق را به تصویر میکشد. هجران یار، شب و روز شاعر را میسوزاند. خاطرهی دیدار، چهره معشوق، و حتی آرزوی وصل، همگی آتش عشق را در دل او شعلهور میسازند و او را در حسرت دیدار محبوبش میسوزانند. عشق، شاعر را چون شمعی در راه معشوق به سوز و گداز واداشته است.