25 اردی بهشت روز پاسداشت...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 1 رای

✅ «25 اردی‌بهشت روز پاسداشت زبان پارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی گرامی باد.»

(حکیم توس)

عرب چیره چون گشت بر خاک ما
بزد تیشه بر ریشه‌ی تاک ما

به تاکی که می‌داد بر ما ثمر
که مستی‌فزا بود چون شعرِ تر

دریغا که آن تاکِ لفظِ دَری
که می‌کرد بر همگنان سَروری

همان تاکِ مستی‌فزای سخن
که شد زخمی تیغ پیمان شکن

چو افتاد آن تاک، روی زمین
که می‌ریخت از شاخه‌اش انگبین

برفت از میان لفظ و گفتار ما
عوض گشت با زور هنجار ما

اگرچه که اسلام، دین خداست
محمد (ص) رسول و یَل انبیاست

ز کف رفت کم کم زبان دری
فراموش شد گویش مادری

همه کاتبان چون عرب دم زدند
تبر بر بُن خویش، محکم زدند

زبان عرب هست اگرچه غنی
شد از ابتدا موجب دشمنی

که تحمیل شد بر عجم بی دلیل
که خواند زبان عجم را ذلیل

اگرچه ذلیلی ز کردار هاست
که در چشم اهل خرد بی بهاست

ز قرآن اگر شد عرب نامدار
برای محمد (ص) بوَد افتخار

که قرآن، کلام مسلمان بوَد
کلامی که از سوی یزدان بوـد

عرب بود چون غرق جهل و غرور
گرفتار عِصیان و بیداد و زور

بگفتا خدا ، با زبان عرب
به قرآن سخن با نوای طرب

که گردد قبول عرب آیه‌ها
ز اوج فصاحت و آرایه‌ها

وگرنه عرب از وفور غرور
نمی‌شد پذیرای آیات نور

اگرچه نسَب در بر کردگار
نیرزد به اعمال پرهیزگار

پس از یورش لشکر تازیان
عوض شد بناچار کم کم زبان

عجم هم، چو بگرفت بر کف قلم
زبان عرب شد زبان عجم

که فردوسی آن شاعر بی‌قرین
قلم را برون کرد از آستین

«پی افکند از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند»

ز مهد تمدن سخن ساز کرد
به سِحر قلم نیز اعجاز کرد

ز تاریخ و شاهان ایران سرود
ز مَهد دلیران و توران سرود

ز ضحاک گفت و جنایات او
که نابودی‌اش بود یک آرزو

اگرچه به دست یَلی راستین
فریدون، همان زاده‌ی آبتین

به حکم عدالت که نیکو نوشت
بشد کشته آن ظالم ددسرشت

نگون شد چو آن خصم پولاد دل
که مام وطن بود از او خجل

دل مردم از مرگ او شاد شد
که خلقی ز بند غم آزاد شد

بدین‌گونه داد آگهی از وطن
مبادا فتد در کف اهرمن

سپس گفت از رستم و کی‌قباد
زبان شد شکوفا در آن انجماد

که اکنون گران دُرّ لفظ دری
که باشد همان گویش مادری

زبان من و توست ای هموطن
ز گفتار آن شاعر خوش سخن

به تعظیم باید بر او پاس داشت
که جان را در احیای ایران گذاشت

الا ای سخندان خفته به توس
که دوشیزه‌ی طبع تو شد عروس

زدی بانگ غرّا به شعر ترت
نمودی عیان بر عرب گوهرت

زبان از تو جولان گرفت ای پدر
که تا پارسی را دهی بال و پر

از آن طرز اشعار شیوای تو
از انفاس همچون مسیحای تو

تن عاری از روح ایران زمین
به جان آمد از همتی راستین

به سی سال، نام عجم زنده شد
زبان از تلاش‌ات فزاینده شد

قلم از تو عنوان دیگر گرفت
عقاب سخن بر سما پر گرفت

نمی‌بود اگر شعر پر شور تو
نوای فرح‌بخش ماهور تو

زبان عجم بود محض عرب
دهان بود خالی ز شهد رطب

به پاس تلاش فراوان تو
به عِرق زبان دُر افشان تو

شده کمترین رهرو مکتبت
سخنگو به مَدحت ز تاب و تبت

که مام وطن از تو جاوید ماند
فروزنده چون ماه و خورشید ماند

تو را چون پدر خواندمت طفل‌وار
اگرچه به نزد توام شرمسار

که امروزه آلوده شد خامه‌ها
ز الفاظ بیگانه در نامه‌ها

ولیکن تویی مایه‌ی افتخار
زبان از تو بر ما بوَد یادگار

ببالم به تو تا نفس می‌کشم
اگرچه نفس در قفس می‌کشم

ز گفتار تو بر زبان، آمدم
ز شعرِ تر تو ، به جان آمدم

تویی (ساقی) جام جان آفرین
که شد زنده از نامت ایران زمین

سید محمدرضا شمس (ساقی)
ZibaMatn.IR
سید محمدرضا شمس (ساقی)
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

متن، روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت فردوسی را گرامی می‌دارد و با اشاره به جایگاه زبان فارسی در برابر زبان عربی، از تلاش‌های فردوسی در احیای زبان و فرهنگ فارسی ستایش می‌کند. شعر فردوسی، به عنوان عاملی حیات بخش برای زبان فارسی پس از تسلط اعراب، و نقش او در حفظ هویت ملی ایران، تجلیل می‌شود.

ارسال متن