وزن شعرم عروض استفراغ گریه تنها...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

وزنِ شعرم عروضِ استفراغ
گریه تنها ویارِ افکار است
ترس از تا شدن مچالیدن
مرگ بر هر چه شکل خودکار است


تِر بزن مُهلتِ دقایق را
پشتِ ته مانده های بالشِ خیس
جیغ در تُنگ تَنگِ آزادی
زنده بادا زبانِ ماشه ی هیس


آن ورِ کوچه های زندانی
انقلابِ دروغِ بی تُنبان
خانه از هر طرف سیاهی بود
انتهای فروغ در تهران


دشنه در دیس، آهن و احساس
رویِ الاکلنگِ شعرِ سپید
هیچ کس آیدا و احمد را
لایِ درزِ کتاب قصّه ندید


شهریار از تبِِ گرسنگی اش
غزلی گفت و حُقّه اش پوسید
بعدِ دیر آمدی چرا حالا
گور بابای عشق را بوسید


خونِ سهراب در تلاطمِ بوم
‌‌عطسه کرد از کشاله ی سرطان
بسته جغرافیای قایق را
سَرِ زانویِ باورِ انسان


دختر تُرش مزّه ی سروان
تَهِ خانِ تپانچه جان داده
دوئلِ عاشقانه ی زخمی
شیشه نوشابه را نشان داده


شعر، این پا به ماه عفریته
داسِ در آسمانِ پوشالی
تیتر در تیتر انتهای جنون
تُخمِ تصویر های توخالی


بار سنگینِ بی قراری ها
روی دوش کتاب خم شده و
آخرین صفحه از رمانِ اوین
توی قابِ خیال نم شده و


قرن ها با صدایِ قاعدگی
انحنای مداد چاییده
پوست در پوست لاشه ی خود را
پای رحمِ تراش زاییده


وای از واژه های اسقاطی
نخِ دندانِ بر گلو مانده
دستِ آخر تمامِ شاعر را
نونِ ساکن، شبانه خشکانده

دکتر سید هادی محمدی
ZibaMatn.IR
دکتر سید هادی محمدی
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، تصویری تلخ و عصیانگر از جامعه‌ای سرکوب‌شده ارائه می‌دهد. شاعر با زبانی نمادین و پر از درد، از مرگ آزادی، فقدان عشق، خشونت و سرکوب سخن می‌گوید. اشاره به چهره‌های ادبی سرکوب‌شده و انزجار از وضعیت موجود، لحنی تلخ و ناامیدانه اما مقاوم را در شعر برجسته می‌کند. شعر، فریادی است در برابر بی‌عدالتی و ظلم.

ارسال متن