میتراود اشک شوق از چشم بی...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

میتراود اشک شوق از چشم بی‌تاب قلم
هر زمان با نام مادر میخورد شعرم رقم

واژه‌هایم سجده می‌کردند پیش پای تو
بیت ها بیت المقدس شد غزل شد محترم

با صدایت خشت خشتم را بساز! آباد کن
لحظه هایی که خراب و خسته‌ام چون ارگ بم

من در آغوش تو استشمام کردم عشق را
از دهانم شعرها گل میکند هر بازدم

ماه بانو، ای تجلی خدا روی زمین
بی وجودت میرود دنیای من سوی عدم

چون که باید فرش قرمز زیر پایت پهن کرد
فرش خواهم کرد قلبم را به زیر هر قدم

ای فدای دانه دانه اشکهایت مادرم
من که می‌میرم اگر باشد به چشمان تو غم

اعظم کلیابی بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR
بانوی کاشانی
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، ستایشی عاشقانه و عمیق از مادر است. شاعر با زبانی سرشار از احساس، مادر را تجلی خدا و مایه حیات خود می‌داند. او از عشق و احترام بی‌کران خود به مادر می‌گوید و وجود مادر را دلیل آرامش و الهام شعرهایش می‌داند. شاعر در نهایت، فداکاری خود را در برابر مادر ابراز می‌کند و غم او را غم خود می‌خواند.

ارسال متن