دوسم نداری دل من سرزمین بی...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های ساناز ابراهیمی فرد
- دوسم نداری دل من سرزمین بی...
دوسم نداری
دل من، سرزمین بیبهاری شده است،
جایی که خورشید بیرمق پشت ابرهای سنگین خاطرات جا مانده است.
عشق تو، روز گرم تابستان در آغوش میکشید،
اما اکنون سکوتی سرد در میانمان ریشه دوانده است، گویی پاییز بیرحمی بر گلهای امیدم باریده.
اگر قرار است دیگر نام من در گوشهایت چون زمزمهای خوش نلغزد،
اگر قرار است دستهایم بیپناه در هوای خالی از تو سرگردان بمانند،
پس بگذار بگویم: دوست داشتنت هنوز در رگهای وجودم جاریست..
همچون رودخانهای که راهش به دریا بسته شده، اما همچنان میجوشد و پیش میرود، بیآنکه مقصدی داشته باشد.
حقیقت این است که عشق نمیمیرد، تنها رنگ عوض میکند، در خاموشی فرو میرود، در روزهای بینام پنهان میشود.
اگر قلبت دیگر با من نمیتپد، بدان که قلب من هنوز نامت را در ضربانهای خود نجوا میکند.
اما شاید همین سکوت سرانجام ما باشد، گاهی عشق نه در ماندن، که در رها کردن شکوفا میشود…
ساناز ابراهیمی فرد
تفسیر با هوش مصنوعی
متن، درد جدایی و عشق پایدار شاعر را بیان میکند. دل شکستهی او، همچون زمستانی بیامید، از نبود عشق رنج میبرد. با وجود سکوت و جدایی، عشقش همچنان جاریست، مانند رودی بیمقصد. شاعر پذیرفته که عشق ممکن است در سکوت و رهایی شکوفا شود، هرچند قلبش همچنان نام معشوق را زمزمه میکند.