متن سکوت دردناک
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سکوت دردناک
دگر ز چشم فلک، اختر وفا پیداست؟
نه آن که بود، دلآرام ما، کجا پیداست؟
زبان بریدهام از گفتوگوی نام رب
که در سکوت، صدای دلآرا پیداست
انس رفتهاست و دل از بهشت دلگیر است
ز دشت و کوه، فقط سایه بلا پیداست
بخوان ز جام جهان، زهر هجر را،...
به شِکوه لب نگشودم تمام عمر از تو
شبیه بُغضی در پرده ماند ، مشکلِ من
בر ظاهر قوے بوـבم اما בر سکوت با خوـב جنگیـבم ..
خوبم، تا وقتی که فکر نکنم، تا یادم نیفتد
کجای این دنیا ایستادهام، و چه غمها خوردهام
خوبم، تا دلخوش شوم به قهوه، موسیقی و کتاب
تا رنجهایم را با زیباییها کم کنم، تا لیوان پر را ببینم
خوبم، تا لبخندی بر لبانم بنشانم
و حال کسی را خوب کنم،...
بی تو آینهی چشمانم،
بغضِ سکوت را،
مات میکند...
بی تو سبزدشتِ وجودم،
پر از بهانه میشود...
بی تو صحرای دلم،
خونبار است،
از نمِ چشمانم...
نه...
بی تو،
بهار هم،
اینجا،
نمیخندد!
زمانی ک دلتنگ می شوم:
نه می توانم گریه کنم نه می توانم بخندم
فقط در سکوت فریاد می زند..
در وجود من دختر یست که لال است
نه می تواند گریه کند نه می تواند بخندد
فقط در سکوت فریاد می زند..
درد گویی ما را آرام کرده است..