قیافه من
«مستقیم». تاکسی ایستاد. وقتی میخواستم سوار شوم، راننده چشمش به چشمم افتاد و گفت: «برو پایین».
پرسیدم: «چرا؟»
راننده گفت: «جایی نمیرم... برو پایین». گفتم: «مستقیم نمیرید؟». راننده گفت: «میرم ولی تورو نمیخوام ببرم». پرسیدم: «چرا؟» گفت :«از قیافت خوشم نمییاد، دوست ندارم ببرمت» و گاز داد و رفت. این هفته من نمیتوانم چیزی برای این ستون بنویسم، چون تاکسی سوار نشدم.
ZibaMatn.IR