چرا امشب یه جور عجیبی دلم...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های باران کریمی آرپناهی
- چرا امشب یه جور عجیبی دلم...
چرا امشب یهجور عجیبی دلم میلرزه؟
– چون محرمه و اسم حسین داره از دور نزدیک میشه.
ولی من هیچ صدایی نشنیدم.
– صداش توی خونته، نه توی گوشهات.
انگار دلم، یه چیزی رو ازم قایم کرده.
یه داغِ قدیمی همون که سال به سال، فقط تو محرّم بیدار میشه.
چرا وقتی میگم «حسین»، گلوم میسوزه؟
– چون اون اسم، از حنجرهی بریده بلند شد نه از زبانِ راحتِ ما.
پس چرا زنده موند، وقتی اینهمه بریدنش؟
– چون عشق، نمیمیره. چون صدای یه مادر، پشت سرش بود که هنوزم خاموش نشده
من چی کار کنم با این دردِ بیصدا؟
– بذار بسوزه بسوزه و بسازه.
این اشک، آب نیست
اینه یه روضهست.
این سکوته که بلندترین فریاده.
امضا: یک دل که در خاموشی، فریاد میزند.
تفسیر با هوش مصنوعی
متن، احساسات عمیق و دردناکِ عاشقی را در ایام محرم توصیف میکند. لرزش دل، آرامشناپذیری، و بغض گوینده از یاد حسین(ع) و مصائب اوست. این درد، نه در گوش، بلکه در اعماق وجود حس میشود؛ دردی کهن و خاموش که در محرم جان میگیرد. اشک و سکوت، فریادهای بیصدای عشق و یادآوری فاجعهی کربلا هستند. درمان، گذاشتنِ این درد برای سوختن و ساختن است.