متن درد بی صدا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات درد بی صدا
شاخهها خیسِ گریه میلرزید
برگها از هراس میافتاد
هر تَبَر بویی از تو میآورد
هر تَرَک از دلم صدا میداد
زیرِ پام ریشهها نفس میزد
گویی این خاک با تو خو کردهست
گویی این باغ از همان اول
روحِ من را درون تو کردهست
پُشت هر خاطره که خم میشد...
محمد خوش بین
چرا امشب یهجور عجیبی دلم میلرزه؟
– چون محرمه و اسم حسین داره از دور نزدیک میشه.
ولی من هیچ صدایی نشنیدم.
– صداش توی خونته، نه توی گوشهات.
انگار دلم، یه چیزی رو ازم قایم کرده.
یه داغِ قدیمی همون که سال به سال، فقط تو محرّم بیدار میشه....
در حال بارگذاری...