شب شهر عاشقیست شهربی مرز و...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های نسرین شریفی
- شب شهر عاشقیست شهربی مرز و...
شب شهر عاشقیست
شهربی مرز و بی دیوار و بی نقاب
شهر ولگردهای مجنونهای در پی لیلی
ویا لیلی های درپی مجنون
سر سجاده دعا
درحسرت دیدار یار
روبر آستانه قبله عشق
خویشتن را زاهد ودیوانه و عارف بینند
ساقی مست و مدهوش میخانه
مسجد ودیر و کعبه و بتخانه
همه را با نگاه طالب خود
درپی معشوق رخ سفید و سیاه و زرد
یک به یک طواف میکند
تاکه دربند عاشقیش ره صدساله پیر خرابات افتد
یا که اویی که جرز لای دیوار است
توندانی شب شعر عاشقان
شب بی مرز و دیوار است
مست و لایعقل برطبل بی صدای بی یاهو
جور روزگار گوید و تسبیح بی شمار
آنچنان دانه هایش غلتان زمین گردند
و او نداند نخ تسبیح میگرداند
آری شهر شب قاضی مستی دارد
میخانه و مطرب و ساز و نوا
رقصان و پرسان همه درپی جرعه ناب
تا که آن جام می رنگین بهشت
کدامین لب معشوق بوسد
وه که معمایست
میدانم راه بهشت راه آسانیست
رنجهِ قدم خواهد و دیوانگی
که جوید و که بوید و که ره یابد
رفتگان را عالم رسوائیست
کعبه ومسجد و دیر و بتخانه یکی
درجمع ملائک و آدم و حوا های زمان
قاضی عادل چه نویسد رمان؟
منتظرانیم همگی تا آن زمان