نبودن باران غرق در مستی دو...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

نبودن باران
غرق در مستی دو چشمانت مثل یک کاسه شراب شدم
پلک خود را بهم زدی و من محو در هاله های خواب شدم

آتش اشتیاق در جانم هی زبانه کشید و افزون شد
تو ندیدی ولی همه دیدند بین این شعله ها کباب شدم

قطره ای روی گونه ات لغرید مثل شبنم که روی آلاله
تو حواست نبود من اما در تب و تاب قصه آب شدم

همدم عطر باد و بارانی به هوای تو چشمه ها جاریست
به سر طره های گیسویت ماندم و عاقبت حباب شدم

آی ای مهر بی کرانه بتاب ای دلیل تباهی شب ها
قدمت را به دیده ام بگذار که هواخواه آفتاب شدم

مثل یک ساقه در خزان آباد توی دستان باد رقصیدم
مثل تندیسی از فراموشی که به دیوار خانه قاب شدم

به سحرگاه آرزو سوگند به شب و انتظار و بی تابی
ای دل و دیده خانه ات آباد! بی تو آواره و خراب شدم

تو که همپای نو بهارانی آشنای حقیقت محضی
خسته ام از نبودن باران بسکه درگیر این سراب شدم

ZibaMatn.IR
متن اشعار علی معصومی شعر
اشتراک‌گذاری
ارسال متن