اگر بی هشدار خاموش شوی اگر...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن شعر ملل
- اگر بی هشدار خاموش شوی اگر...
اگر بیهشدار خاموش شوی،
اگر ناگاه، بیپایان شوی،
من،
در این جهان پُر ترک،
ادامه خواهم داد به زیستن.
امّا نامِ مرگت را
بر کاغذ نخواهم آورد؛
نه از بیمِ سوگواری،
که از هولِ واژگانِ بیپناه.
اگر تو به نیستی پیوند خوری،
من در هستی خواهم ماند—
نه به اختیار،
که به ضرورتِ زخمهای بیدرمانِ جهان.
آنجا که خفهخون بر گلویِ عدالت مینشیند،
صدای مرا خواهی یافت.
آنجا که دستهای تیرهپوستی را
زنجیر پیچیده است،
من،
بهانهای برای مرگ نخواهم داشت.
برادرم اگر به سیاهچالههای فراموشی افتد،
در کنارش خواهم زیست.
پیروزی اگر بگذرد،
پیروزیای که از آنِ من نیست،
اما از آنِ خلق است—
زبانم اگر بسته باشد،
با چشمانِ کور نیز
شهادت خواهم داد.
نه، نترس،
اگر تو نباشی،
اگر تو، که جانِ منی،
در آغوشِ خاک بیارامی—
من، با باران و برگ و برف،
با دوزخِ یخ و سوزِ سکوت،
راهیات خواهم شد.
قدمهایم،
با شوقی دردمند،
بر خاکِ آرامگاهت خواهند رفت،
امّا نخواهم مرد.
نه،
زیستن ادامه خواهد داشت،
چرا که تو خواستی
من زنده بمانم—
نه بهسانِ مردی تنها،
که به نامِ تودهی انسان.