عهد و پیمانی که بستیم یادم...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
2 امتیاز از 1 رای

عهد و پیمانی که بستیم..

یادم آمد کوچه ای را کز میان آن گذشتیم
باغبان بود و تو بودی کنج دیواری نشستیم
سیب ها را چیده بودن در میان آن سبد ها
بار قاطر کرده بودن او رمید و ما گسستیم
بوی عطر گیسوانی در فضای کوچه پر شد
مست گیسوی تو بودم که نفس ها را شکستیم
باغبان آمد و خندید سیب ها را بست و بندید
پا به پای او و قاطر تا سر آن کوچه جستیم
در میان کوچه باغ و لابلای جوی باغ و
همچو پرواز پرستو.. همچو یک پروانه رستیم
آنچه می خوانم برایت خاطراتی عاشقانه ست
خاطراتی از من و توست عهد و پیمانی که بستیم

پیروز پورهادی
ZibaMatn.IR
پیروز پورهادی
ارسال شده توسط
ارسال متن