رفتگر زحمت کش رفتگر مهربان وظیفه...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن داستان کوتاه
- رفتگر زحمت کش رفتگر مهربان وظیفه...
رفتگر زحمتکش
رفتگر مهربان، وظیفهاش نظافت و تمیز کردن محلهی ما بود.
او مردی زحمتکش بود، که تمام کوچه و پسکوچههای محله را تمیز و پاکیزه میکرد. در کل محله کوچکترین زباله و آشغالی دیده نمیشد.
حتا روزهای تعطیل هم کارش را با تلاش و کوشش بسیار انجام میداد.
نزدیک عید بود و آقای رفتگر هم مثل همیشه مشغول انجام کارش بود.
خسته و کوفته داشت، گاری حمل آشغالها را میراند، که پایش روی پوست موزی رفت، لیز خورد و با شدت بر زمین افتاد و از درد به خودش پیچید.
چند نفر از اهالی محل به او نزدیک شدند. وقتی دیدند که حال آقای رفتگر خوب نیست و از درد به خود مینالد، به اورژانس زنگ زدند و آمبولانسی آمد و او را با خود برد.
در بیمارستان به آقای رفتگر گفتند که دستش از چند جا شکسته و مدتی نباید به سر کار برود و باید استراحت کند.
آن چند وقت که آقای رفتگر نتوانست سر کار برود، تمام محله پر از آشغال و زباله شده بود.
روز عید، پدرم به همراه چند نفر از اهالی محل، به خانهی آقای رفتگر رفتند، تا هم از او عیادت کنند و عید را به او تبریک بگویند و هم بابت تمامی زحماتی که برای محله میکشید تشکر کنند.
خانهی او در اتاقکی کوچک، گوشهی پارک محل بود. او زن و بچهای نداشت و همیشه تنها بود.
آن چند روزی که آقای رفتگر سر کارش نبود، قدر زحمات و ارزش کارش را فهمیدیم و باعث شد که بیشتر از گذشته قدرش را بدانیم.
آقای رفتگر با دیدن اهالی محل در خانهاش، خیلی خوشحال شد. این اولین باری بود که کسی برای عید دیدنی به خانهاش میرفت.
آقای رفتگر گرچه دستش شکست، اما دیگر ناراحت نبود...
تفسیر با هوش مصنوعی
داستان از زحمتکشی یک رفتگر میگوید که با وجود تلاش فراوان، در اثر حادثهای مجروح میشود. غایب شدن او باعث آشفتگی محله و آشکار شدن اهمیت کارش میشود. اهالی محل با عیادت از او، قدرشناسی خود را نشان میدهند و این نشان از تغییر دیدگاهشان نسبت به ارزش کار او دارد. رفتگر تنها و فراموششده، با این محبت، خوشحال و آرامش مییابد.