در شهر صدای آژیرها می لرزد...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

در شهر
صدای آژیرها می‌لرزد
و هر دیوار
مثل قبر خاموشی
بر شانه‌های ما سنگینی می‌کند.

کودکان
با چشم‌هایی بی‌فردا
سنگ‌ریزه‌ها را می‌شمارند،
و مادران
پستان‌های خشکشان را
به دهان گرسنگی می‌گذارند.

من
زخم‌های مردم را
در دهانم مزه می‌کنم،
مثل نانی بی‌نمک،
مثل آبی گل‌آلود.

و شاعر
آخرین فریاد خود را
نه به امید رهایی
که برای رسوا کردن شب
بر کاغذ می‌پاشد.

شاید روزی
از دل همین خاکستر
صدایی برخیزد،
که دیگر
نه شاعر باشد،
نه قربانی،
بلکه خودِ زندگی
که از ما دریغ شده است.


#نسرین_حسینی

نسرین حسینی
ZibaMatn.IR
سپید بخوانید
ارسال شده توسط
ارسال متن