من از تبار لاله های واژگونم...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

من از تبار لاله‌های واژگونم،
بر شانه‌های سترگ کوه،
غرق در اندوهِ خویش،
هر بهار،
با اشک‌هایی نو،
رگ‌های خشک خاک را می‌شکافم.

در ژرفای رگ‌هایم،
نبض خاموش هزاران دانه انار می‌تپد؛
آن‌ها در تاریکی محض،
سرخ‌ترین رویاها را در خود بلعیده‌اند.
و من،
زنی گمشده در آینه‌های غبارآلودم،
در جستجوی نوری ابدی،
که هرگز به خاموشی نمی‌گراید.

در چشمانم،
بارانی جاودانه به یادگار مانده،
بارانی که هرگز نمی‌ایستد.
همان بارانی که بهار را،
از چنگال مرگ می‌رهاند.

نسرین حسینی
ZibaMatn.IR
سپید بخوانید
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، تصویر زنی غمگین و رنج‌کشیده را ارائه می‌دهد که از دل طبیعت سرچشمه می‌گیرد. او با وجود اندوه عمیق، همچون لاله‌ای مقاوم، به زندگی امیدوار است. دانه‌های انار سرخ در درونش نماد آرزوهای پنهان و نوری ابدی است که در جستجوی آن است. باران جاودانه در چشمانش، نماد امیدی است که مرگ را از بهار می‌رباید.

ارسال متن