ظهور کن شبم اسیر غم بی...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ظهور کن شبم اسیرِ غمِ بی‌کرانه شد
چشم و دلان چو ابر خزان، بی‌بهانه شد
دور از نگاه روشنِ تو، ای بهار رب
این جان خسته در انتظار ، زبانه شد
چون رودِ بی‌پناه، به خانه دل نمی‌رسم
هر قطره اشکِ به دردت نشانه شد
بر لوح سینه جز غمِ غیبتت نماند
دل در غمت شکسته و چشمم ترانه شد
ای صبحِ موعود! از دل این شام تیره‌رو
ظهور نما، که عمرِ جهان،تار خانه شد

عطیه چک نژادیان
ZibaMatn.IR
عطیه چک نژادیان
ارسال شده توسط
ارسال متن