نامه ای از آخرین دیدار به...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

"✉️نامه‌ای از آخرین دیدار"
به تو، 
که هنوز در خاطرم قدم می‌زنی...

آخرین دیدارمان را به خاطر داری؟ 
آن غروب آرام، که آسمان هم بغض کرده بود؟ 
تو رفتی... بی‌آنکه نگاهت را پس بگیری، 
و من ماندم، با دلی که هنوز صدای قدم‌هایت را می‌شنود.

در آن لحظه، زمان ایستاد. 
نه پرنده‌ای پر زد، نه بادی وزید. 
فقط من بودم و تو، 
و سکوتی که فریاد می‌زد: «دوستت دارم.»

حالا هر شب، 
با خاطره‌ی آن نگاه آخر، 
با بوسه‌ای که در هوا جا ماند، 
با اشکی که بی‌صدا چکید، 
نامه‌ای می‌نویسم برایت... 
شاید روزی بخوانی، 
شاید روزی بازگردی.

با تمام دلتنگی‌ها، 
با تمام دوستت دارم‌هایی که نگفتم، 
با تمام آغوش‌هایی که ناتمام ماند، 
تو را هنوز... 
مثل همان لحظه‌ی آخر، 
بی‌نهایت دوست دارم.

— من، 
همان که در آخرین نگاه، 
تمام دنیا را در چشمانت دید...

ساناز ابراهیمی فرد
ZibaMatn.IR
art.saniebra@
ارسال شده توسط
ارسال متن