باران رحمت در کعبه ی...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار صدیقه جُر
- باران رحمت در کعبه ی...
باران رحمت، ✍🏼
در کعبهی چشمانت ما را تو تسلّی ده
بارانِ محبت را بر دل تو نما جاری
دل خسته زِ فریاد و ، آوارهی این دنیا
با نام تو آرامد، ای چشمهی بیداری
هرشب که دلم گیرد از وسوسهی تردید
یادت به یقین گوید، وقت است که باز آیی
دستی بکش از رحمت بر شانهی اُفتاده
آنجا که نگاهت هست،،آغاز امیدواری
در کوچهی تنهایی، نورت نفسِ راه است
بیتو همهجا بنبست، بیتو همهجا تاری
ای قبلهی احساسات، ای مبدأ معناها
ما خستهی این راهیم، محتاجِ نگهداری
دل خسته و بیتابم، در سایهی لطف تو
آرام شود این شب، با وعدهی بیداری
هر جا که تو میتابی، ظلمت بشود عاری
ای صبحِ امید ما، ای مبدأ دیداری
هر قطره ای ا ز رحمت، دریای یقین گردد
هر زخم کنی درمان، آرام و سبکباری
در کعبهی چشمانت دنیا همه کوچک شد
آنجا که تو میتابی، آغازِ نکو نامی
بگذار دعا باشیم در لحظهی دلسوزی
بگذار صدا باشیم در خلوتِ رویایی
ما هیچ نمیخواهیم جز سایهی مهر تو
ای امنترین مأمن در گرداب گرفتاری
از سایهی مهرت باز خورشید بساز امروز
تا صبحِ دعا خیزان، نزدیک شود جاری
بگذار دلِ خاموش، با آواز تو بنوازد
ای مونسِ جان و دل در وقت نگهداری