تو تاب توان از من گرفتی-
من در التجای یک معجزه بودم
که سکوتم را با پلک زدنت
تکه تکه کردی
و ریختی روی قالی ابریشمی مادرم
گل های قالی
مبتلا به تکه های سکوت شدند
و تن خانه
هوای تازه را بلعید -تو تاب توان از من گرفتی...
ZibaMatn.IR
عکس نوشته تو تاب توان از من گرفتی من د...