باران سال های مشروطه ی منی تو
آه منی به مهمان نوازی بادگیرها
بخار نفس هایم
روی شیشه ی پنجره ای
وقتی می نویسمت
گردوهای تازه ی بی تاب پوست منی
بالنگ منی تو
نگاه کردن به پامچال بهار منی
دلتنگی تهرانی و کوچه های دربند
چنارهای تازه سبز ِکوچک شده ی منی
سهره ی منی که به سینه ام سوت می کشد چهچه ی پرندگان غربتی؟
نع
نع
تو عطر نفس های کاج منی
باران سال های مشروطه ام
بر چال گونه ام
شیار چانه ات
نوازش موهای منی تو
ZibaMatn.IR