ای که پیوسته لبت غرق گل افشانی هاست
صحبت از موی تو آغاز پریشانی هاست
هرکه آمد غزلی از خم ابروی تو خواند
گویی ابروی تو موضوع غزلخوانی هاست
اینکه با عشق تو یک روز به چاه افتادند
نقطه ی مشترک قصه ی زندانی هاست
تا تویی معرکه گردان جنون در دل من
عقل بازیچه ی این معرکه گردانی هاست
هیچ کس مثل من از توبه در این عشق نبرد
لذتی را که در این گونه پشیمانی هاست
هر که شد بی سر و سامان کسی شاعر شد
شاعری عاقبت بی سر و سامانی هاست
ZibaMatn.IR