زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
3.9 امتیاز از 9 رای

قَدِ خاموشی یک زیرگذر ، غمگینم
مثل گنجشک ( که خورده به سپر ) غمگینم

رفتم از دست و نیاورد به دستم ، دستی
من ازین دست " مکرر" ، چه قدر غمگینم

سرو ماندم که جگر گوشه ی پاییز شوم
طلبیدند فقط سایه و بر غمگینم

به چه دردی بخورد خیره ی خود رو؟
آتش!آب ، ناخورده ام و خورده تبر غمگینم

سگی آن توست که هر روز ، مرا می گیرد
چه خبر آینه جان؟هیچ خبر! غمگینم!

سرد و گرم است زمینی که در آن می شکنم
آه ، تقصیرِ کسی نیست اگر غمگینم

من به اندازه ی تنهاییِ تن ها ، زخمم
مثلِ یک فاحشه ی تجربه گر غمگینم

زندگیِ سگی و صبرِ عظیمِ شتری
یک نفر آدمم و چند نفر غمگینم
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن